دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۲۲

محمدرضا عباسیان:

وقتی یک «پدر خوب» در سریال‌ها پیدا نمی‌کنید!

علی روئین‌تن و محمدرضا عباسیان در مراسم رونمایی از مجموعه آثار رسول صدرعاملی

سینماپرس: در سال‌های اخیر درباره موضوع حضور داعش در عراق و سوریه کارهای مستند خوبی ساخته شده ولی در حوزه داستانی دستمان خالی است

به گزارش سینماپرس، «سیمافیلم» قرار است مینی‌سریالی به نام «رستگاری» را با موضوع مقاومت در سوریه تولید کند. محمدرضا عباسیان دبیر اسبق جشنواره فجر تهیه‌کنندگی این سریال را بر عهده خواهد داشت. این مستندساز مقاومت در گفتگو با «جوان» به موضوع کم‌کاری سینما و تلویزیون در پرداختن به موضوعات منطقه‌ای و نیز فرهنگ و روابط خانواده پرداخته است.

صداوسیما توضیح زیادی درباره سریال «رستگاری» نداده است، سریال در چه مرحله‌ای است؟

از زمان آمدن جواد رمضان‌نژاد به سیمافیلم رویکرد سیمافیلم در تولید فیلم و سریال تغییر کرده است و به جای اینکه منتظر باشند سایرین طرح برای آن‌ها بیاورند، خودشان پیشنهاد می‌کنند. طرح سریال «رستگاری» در یک تعامل شکل گرفت و در سیمافیلم تصویب شد. فیلمنامه آن را مهدی‌کیا می‌نویسد و دو مشاور به او کمک خواهند کرد. به زودی نگارش فیلمنامه سریال آغاز خواهد شد. در این طرح به موضوع انسانی مقاومت پرداخته شده است، به موضوع داعش در سوریه و حضور نیروهای ایرانی برای مقابله با آن نگاه فرهنگی و انسانی غلبه دارد و کمتر در آن درگیری نظامی و جنگ دیده می‌شود.


کارگردان کار مشخص شده است؟

خیر، هنوز در مرحله فیلمنامه هستیم و با توجه به مسئله بودجه صداوسیما فکر نمی‌کنم به این زودی وارد پیش‌تولید شویم. امیدوارم محصول نهایی مورد توجه مردم ایران و البته منطقه قرار گیرد.

«جوان» چندی پیش به بهانه ساخت سریالی سوری درباره مقاومت در برابر اشغالگری فلسطین، به موضوع کم‌کاری نهادهای فرهنگی در ساخت اثر با محوریت مقاومت پرداخت، به نظر شما دلیل این کم‌کاری چیست؟

ما تقریباً درباره همه موضوعات مهم از مقاومت در سوریه، لبنان و عراق گرفته تا حتی طالبان افغانستان کم‌کاری کرده‌ایم، حتی کارهایی که تولید شده نه باب میل مخاطب ایرانی بوده و نه مخاطب منطقه‌ای با آن ارتباط برقرار کرده است. در دوره‌ای چندین فیلم سینمایی در معاونت برون‌مرزی سیما ساخته شد که حتی من که پیگیر موضوع هستم اسم آن‌ها را هم نشنیده‌ام چه برسد به آنکه دیده باشم یا مردم آن‌ها را دیده باشند. فقط می‌دانم چند تای آن‌ها را آقایان همایون‌فر و سعدی تهیه کرده‌اند.

ما سال‌هاست درباره موضوع مقاومت در فلسطین کار ماندگاری تولید نکرده‌ایم، وقتی بخواهیم نام فیلمی را بگوییم سراغ «بازمانده» می‌رویم.

اینکه ما فقط «بازمانده» در خاطرمان می‌آید دو دلیل دارد؛ اول اینکه در این سال‌ها کار تولید شده، اما هیچ کدام به خوبی «بازمانده» نبوده است، دوم اینکه نگاه انسانی که در این فیلم وجود داشت باعث شد مردم آن را در خاطر خود نگه دارند.

موضوع مقاومت برای سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلانی جنبه استراتژیک دارد، چرا در حیطه هنر اینقدر کم‌کاری می‌بینیم!؟

در سال‌های اخیر درباره موضوع حضور داعش در عراق و سوریه کارهای مستند خوبی ساخته شده ولی در حوزه داستانی دستمان خالی است. سازمان سینمایی و صداوسیما کارنامه قابل قبولی ندارند. به صورت مشخص سازمان سینمایی که یک نهاد حاکمیتی در سینماست، باید مورد سؤال قرار گیرد که چرا هیچ تولیدی نداشته است؟ حتی در حوزه مستند هم کاری تولید نمی‌کند، تنها در زمان نزدیک شدن به جشنواره فیلم «حقیقت»، سراغ «اوج» یا «حقیقت» می‌روند و می‌گویند بیایید در مستندهایتان شریک شویم که بگوییم کار کرده‌ایم. این روش غلط در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی دیده می‌شد.

نمی‌شود تنها از بخش دولتی انتظار داشت، نهادهای فرهنگی که فیلم می‌سازند چرا کم‌کارند!؟

درباره حوزه هنری باید یک پرونده مفصل تشکیل شود. الان که می‌گویند پول ندارند، ولی وقتی هم که پول داشتند آن را به شبه‌روشنفکرها می‌دادند که فیلم‌های مسئله‌دار و حتی مبتذل بسازند. در سال‌های اخیر وقتی خیلی از فیلم‌ها به دلیل ابتذال‌شان در سینما با نقد مواجه می‌شدند، موسسه سوره حوزه هنری رایت این فیلم را خریداری کرده و به نوعی از آن‌ها حمایت کرده است. به نظرم حوزه هنری نیازمند یک تحقیق و تفحص است. مگر نه اینکه حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی است! بیایند بگویند در مقابل اسلامی که داعش معرفی می‌کرد چه تبلیغات اسلامی انجام داده‌اند؟ مگر نه این است که وظیفه اصلی‌شان روشنگری و تبلیغ اسلام است!؟

البته نهادهایی مثل «اوج» تولیداتی در این خصوص داشته‌اند، مثل «به وقت شام»!

آن‌ها هم آنطور که انتظار می‌رود عمل نکرده‌اند، البته تفاوت اوج با سایرین این است که دارد تلاش می‌کند و کار تولید می‌کند ولی متهم اصلی سازمان سینمایی است که وظیفه‌اش را انجام نمی‌دهد یا حوزه هنری است که فقط نامش تبلیغات اسلامی است. مشکل ما این است که آن‌ها حتی درباره نیازهای بدیهی دست‌مان کوتاه است!

چه موضوعاتی به نظرتان باید در سینما پرداخته می‌شده و نشده است!؟

الان در ساخته‌های سینمایی و شبکه نمایش خانگی حتی در نشان دادن بدیهیات اجتماعی دچار مشکل هستیم. سینما جنبه آموزشی خود را از دست داده است. ما در فیلم‌ها احترام به والدین و استحکام خانواده را نمی‌بینیم. بحران کاهش جمعیت که مدنظر مقام معظم رهبری است در فیلم‌ها دیده نمی‌شود، مسائل محیط زیستی همچنین! فرهنگ زندگی کردن در این آثار دیده نمی‌شود، مثلاً رفتار دختران نوجوان در این فیلم‌ها و سریال‌ها را نگاه کنید، چه آموزشی درباره نوع رفتار پدر با دختر، دختر با خانواده، نوع پوشش و روابط دارد!؟ تنها مناسبات خراب را گسترش می‌دهند. یک پدر خوب در سریال‌ها و فیلم‌های ما پیدا نمی‌کنید. مگر چند درصد از جامعه ایرانی دچار چنین معضلاتی است!؟

فکر می‌کنم رسالت آموزشی سینما، در ایران به فراموشی سپرده شده است! چرا حتی بدیهی‌ترین مفاهیم اخلاقی در فیلم‌ها رعایت نمی‌شوند!؟

به سینمای هالیوود نگاه کنید، نه من و نه احتمالاً شما درباره مسیحیت تحقیق و مطالعه خاصی نداریم، اما به واسطه نمایش کلیسا در فیلم‌های هالیوودی با بسیاری از مناسک مسیحی آشنا هستیم. جنبه‌های مختلف کلیسا در فیلم‌های هالیوودی به نمایش گذاشته می‌شود، حتی در بازسازی فیلم‌های قدیمی هم این موضوع رعایت شده، مثل فیلم «هفت دلاور» که در آن کلیسا دیده می‌شود، شخص کشیش محوریت دارد و مراسم‌ها نشان داده می‌شود ولی در ایران می‌بینیم که افتخار بعضی از تهیه‌کننده‌های سینما این شده است که از روحانیت در فیلم‌هایشان یک شخصیت کاریکاتوری و طنز به نمایش بگذارند که لودگی هم می‌کند. مجموعه ولنگاری که در سینما وجود دارد باعث شده که در جامعه نیز اوضاع خراب‌تر شود. فقط به فیلم‌های جشنواره فجر و سریال‌هایی که سازمان سینمایی بعد از آن مجوز ساخت و نمایش آن‌ها را داده نگاه کنید، در آن‌ها چقدر مضامین اخلاقی دیده می‌شود؟ متأسفانه تا مدت‌ها مدیران صداوسیما نیز دچار انفعال بودند و انتظار می‌کشیدند کسی از بیرون بیاید و طرح بیاورد، در حالی که یک مدیر باید آینده را نگاه و هدف‌گذاری کند که مثلاً تا پایان سال تلاش شود در تولیدات یک معضل اجتماعی را رفع کند.

*جوان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.